18 March 2007

نوروز، جشن ایرانیان

ايرانيان باستان روزهاي بسياري از سال را به انگيزه هاي گوناگون جشن مي‌گرفتند، و به شادي برمي‌خاستند. از جشن‌هاي زيبا و بنام آنان، جشن‌هاي دوازده‌گانه بود، كه در هر ماه از سال به روزي كه نام آن ماه با آن روز برابر مي آمد، دست از كار بر مي‌گرفتند و به سور و شادي مي‌پرداختند. بنا براين با گذشت يك سال دوازده بار روز شادماني مي‌داشتند، و هر يك را چنين مي‌خواندند: فروردينگان، ارديبهشتگان، خردادگان، تيرگان، مردادگان، شهريورگان، مهرگان، آبانگان، آذر جشن، دي جشن، بهمنگان يا بهمنجه و مردگيران يا مژده گيران. ولی علاوه بر این ها جشن های دیگری نیز برگزار می شد. مانند جشن های سده و نوروز.
جشن نوروز سرآمد جشن هاي سال بوده، كه از روزگار كهن، به هنگام برابري شب و روز و نو شدن جهان طبيعت همراه با دميدن سبزه و گل و شكوفه، و وزيدن نسيم جان بخش بهاري، با مراسم خاص پرشكوهي برگزار مي‌گرديده است. نوروز يا روز نو شكوفه خوش رنگ و بوي جشن هاي فارسيان مي‌بوده، و امروز نيز سر آمد جشن هاي ملي ايرانيان است، اين جشن از كهن‌ترين جشن هاي ايران و جهان است، و زمان بر گزاري آن به پيش از دوره هخامنشيان، به هنگامي كه بخش كهن اوستا ـ كتاب ديني زرتشتيان ـ فراهم مي‌آمده مي‌رسد و در آغاز بهار به هرمز روز، نخستين روز از ماه فروردين كه سال نو بدان آغاز مي‌شد، و روز و شب برابر مي‌آمد، برپا داشته مي‌شد. نوروز در زمان ساسانيان جايگاهش به يك روز معين از سال استوار نبود، و در ميان سال مي‌گشت. به گونه اي كه در سال 11 هجري برابر با 632 مسيحي، هنگامي كه يزد گرد سوم، آخرين پادشاه ساساني بر تخت نشست، نوروز به شانزدهم حزيران رومي(ماه نهم از سال سرياني) برابر با روز نود و يكم از آغاز بهار افتاده بود. پس از آن، نوروز هر چهار سال يك روز پيش افتاد، زيرا در آن زمان سال ايراني پاك 365 روز بود. اين دوره و سال ها و ماه هاي آن به نام «فرسي» يعني غير ثابت و گردان مشهورست. در این نوع از سال های نجومی یک سال دقیقاً برابر با 365 روز محاسبه می شود. ولی در محاسبات نجومی دیگری که سال ها بعد اتفاق افتاد، در اين دوره، طول سال را 365 روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 46 ثانيه گرفته‌اند و هر چهار سال یک بار یک روز را کبیسه گرفته اند.
برگزاري جشن نوروز از روزگاران بسي دور و دراز تا به امروز، نمودار ذوق سرشار و قريحه شاداب و شادان و روح نشاط طلبي مردم كهنسال سرزمين مي‌باشد، كه مانند آن را در بين ديگر كشورها كمتر مي‌توان يافت. اين خود نمايشگر اين است كه قوم بلند پايه فرهنگ پروژه و هنرور ايراني، همانگونه كه در جهانگيري و جهانداري و بوجود آوردن آثار و بدايع شگرف هنري و فرهنگي پيشتاز و پر ذوق بوده‌اند، در برقراري مراسم روز آغاز سال هم مراسم پرشكوه و با جلالي داشته‌اند.
درباره پيدايش نوروز و كسي كه آن را بنيان گذارد، نويسندگان و گويندگان، داستان ها و افسانه‌هايي آورده‌اند. اما بيشترين آنان و همچنين زرتشتيان كنوني ايران، پيدايي نوروز را زمان پادشاهي پيشداديان مي‌دانند، و مي‌گويند در این روز ویژه (یکم فروردین)، جمشید، پادشاه پیشدادی، بر روی تخت طلایی نشسته بود؛ در حالی‏که مردم او را روی شانه‏های خود حمل می‏کردند. آن ها پرتوهای خورشید را بر روی پادشاه دیدند و آن روز را جشن گرفتند.
در زمان های کهن، جشن نوروز در نخستین روز فروردین آغاز می‏شد، ولی مشخص نیست که چند روز طول می‏کشیده‏است. در بعضی از دربارهای سلطنتی جشن‏ها یک ماه ادامه داشت. مطابق برخی از اسناد، جشن عمومی نوروز تا پنجمین روز فروردین برپا می‏شد، و جشن خاص نوروز تا آخر ماه ادامه داشت. شاید بتوان گفت، در طی پنج روز اول فروردین جشن نوروز جنبه ملی و عمومی بود و آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک می گویند؛ در حالی که جشن های باقیمانده ماه، هنگامی‏که پادشاهان مردم عادی را به دربار شاهنشاهی می‏پذیرفتند جنبه خصوصی و سلطنتی داشت که آن را نوروز خاصه می نامند.
همچنین پارتیان و ساسانیان همه ساله نوروز را با برپایی مراسم و تشریفات خاصی جشن می‌‌گرفتند. صبح نوروز شاه جامه ویژه خود را پوشیده و به تنهایی وارد کاخ می‌‌شد. سپس کسی که به خوش قدمی شناخته شده بود وارد می‌‌شد. و سپس والامقام‌ترین موبد در حالی که همراه خود فنجان، حلقه و سکه‌هایی همه از جنس زر، شمشیر، تیر و کمان، قلم، مرکب و گل داشت، در حین زمزمه دعا وارد کاخ می‌‌شد. پس از موبد بزرگ مأموران حکومت در صفی منظم وارد کاخ شده و هدایای خود را تقدیم شاه می‌‌کردند. شاه پیشکش‌های نفیس را به خزانه فرستاده و باقی هدایا را میان حاضران پخش می‌‌کرد. ۲۵ روز مانده به نوروز، دوازده ستون با آجرهای گلی در محوطه کاخ برپا شده، و دوازده نوع دانه گیاه مختلف (گندم، جو، برنج، باقلا، ماش، كنجد، عدس، كافيشه، ارزن، ذرت، لوبيا و نخود) بر بالای هریک از آن ها کاشته می‌‌شد. در روز ششم نوروز، گیاهان تازه روییده شده بر بالای ستون ها را برداشته و آن ها را کف کاخ می‌‌پاشیدند. هر يك از اين دوازده گونه سبزه كه بلندتر و سبزتر مي‌شد، گمان می کردند كه در سال نو، فرآورده آن ارزان‌تر و فزون‌تر خواهد شد. و آن ها را تا روز ۱۶ فروردین که به آن روز مهر می‌‌گفتند، برنمی داشتند.
يكي دیگر از مراسم نوروزي «هفت شين» بوده است :
جشن نوروز از زمان كيان / مي نهادند مردم ايران
شهد و شير و شراب و شكر ناب / شمع و شمشاد و شايع اندر خوان
در روايت هاي مربوط به نوروز نوشته اند كه خوردن عسل در نوروز براي تندرستي سودمند است و همچنين گفته اند كه شكر و شراب هم در زمان جمشيد و در نوروز پيدا شده است.
امروزه به جاي هفت شين «هفت سين» بكار مي‌برند. سير، سركه، سبزه، سمنو، سماق، سنجد و سيب.
در دوره اسلامي نيز خلفاي اموي و عباسي به سبب مجموعه شرايط اقتصادي – فرهنگي نوروز را پذيرفتند و در دربار برخي از خلفا نوروز با شكوهي همسنگ دوره ساساني برگزار مي شد. حكومت هاي مستقل ايراني همزمان خلفاي بغداد نيز به نوروز توجه خاصي داشتند و سروده هاي شاعران و نوشته هاي مورخان همه حكايت از اين توجه دردوره ملك شاه سلجوقي تقويم سال خورشيدي به همت خيام منظم مي شود و در نتيجه نوروز در آغاز اعتدال بهاري زمان دقيق و ثابتي پيدا مي كند. بعدها دربار شاهان صفوي ايران و دربار سلاطين عثماني و نيز شاهان هند در برگزاري هر چه باشكوه تر و آييني تر نوروز با يكديگر رقابتي پهنان و آشكار داشتند.
نوروز توسط گروه هاي مهاجران ايراني نيز به سرزمين هاي ديگر رفت. ايرانيان مانوي كه به دليل شرايط خاص تاريخي در دوره ساساني به غرب چين رفتند و در منطقه سين كيانك يا ختن مستقر شدند، ايرانيان زردشتي كه به هندوستان رفتند و به پارسيان شهرت دارند، ايرانياني كه به زنگبار و سواحل شرقي آفريقا و حتي به الجزاير و نقاط ديگر رفتند، همه و همه نوروز را باخود بردند. هنوز هم ايرانياني كه به سرزمين هاي شرقي و غرب از ژاپن تا آمريكا مهاجرت مي كنند،نوروز را با خود مي برند.
در حقیقت نوروز داراي خاستگاه سرزميني است. جشن و آييني بر برخاسته از مجموعه شرايط سرزمين ايران كه در پهنه جغرافياي فرهنگي ايران، بي وابستگي به هيچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. وجه مشترك همه گروه هاي قومي و اعتقادي است.
این مطلب از طرف خانم مهدیه احسانی به وبلاگ ارسال شده است. با تشکر از ایشان ...

No comments: